کودکی بیتای عزیزم

می خوام راه برم

1389/12/15 10:17
نویسنده : مامانی
356 بازدید
اشتراک گذاری

بیتا گلی دختر خوبم

هزار ماشالا این روزا مثل یه آدم بزرگ پا میشی می ایستی این برای من و بابا خیلی هیجان انگیزه دستت رو میگیری به پاهای من و بلند میشی می ایستی بعد دستت رو ول می کنی و ذوق می زنی مثلا می خندی یا حتی برای خودت دست میزنی چند لحظه بعد می افتی زمین هر کس این تلاشت رو برای ایستادن می بینه کلی ذوق میزنه مثلا مامان کبری و عمو نوید عکس العملشون خیلی جالب بود .... قربونت برم خیلی دوست داری بایستی .

دیگه اینکه تو هفته گذشته دوبار گازم گرفتی یه بار داشتم ظرف می شستم که دستت رو گرفتی به پاهام و بلند شدی ایستادی من باهات صحبت می کردم ولی این برات کافی نبود دوست داشتی بغلت کنم صورتت رو چسبوندی به پام و دقیقا پشت زانوم رو گاز گرفتی برق از سه فازم پرید ولی خیلی خودم رو کنترل کردم که یه بار نیافتی. یه بار هم بغلت کرده بودم که داشتی شونه ام رو گاز می گرفتی . قربون اون دندونای موشیت برم. راستی عکسات رو از آتلیه گرفتیم خیلی خوشگل شدن تو خیلی با آقای عکاس همکاری کردی.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)