قدردانی از دختر خوبم

سلام بیتای عزیزم. امروز میخوام بخاطر همه خوبیها و مهربونی هات ازت تشکر کنم چون اعتقاد  دارم باید از هر محبتی قدردانی کرد و هیچ خوبی رو نباید بدون پاسخ گذاشت. دختر خوبم خوبیهای تو کم نیستن هر لبخندت برای من یک دنیا لطف و صفاست ولی بعضی از کارای تو واقعا منو خوشحال کرده. اول اینکه وقتی توی شکمم بودی هیچوقت نگرانم نمیکردی و همیشه به موقع لگد میزدی آخه میدونستی که من مامان ترسویی هستم و هیچوقت برای یک مدت طولانی بی حرکت نموندی و با مامان قایم موشک بازی نکردی.

دومین چیزی که بخاطرش خیلی خوشحالم اینه که با وجود اینکه صبح ها مامان کبری با شیشه شیر بهت شیر میده ولی تو بازم شیر مامان رو می خوری خیلی از نی نی کوچولو ها وقتی به شیشه شیر عادت می کنن تنبل میشن و دیگه سینه مادر رو نمیگیرن چون میفهمن شیر خوردن از شیشه خیلی راحت تره ولی دختر زرنگ و فهمیده من این کارو نکرد. به خاطر این موضوع خیلی خوشحالم چون شیر خوردن تو برای من خیلی آرامشبخشه و بهم حس خیلی خوبی میده. وقتی رفتم سر کار شیرم کمتر از قبل شد، از سر بی تجربگی فکر کردم شیرم داره خشک میشه نمیدونی چقدر ناراحت بودم ولی خدا رو شکر هنوز شیر دارم و تو هنوز شیر منو دوست داری. توی این تعطیلات نوروز دیگه از شیر خشک و شیشه شیر خبری نیست.

 بیتا جون با وجود تو سال هشتاد و نه برای من سال خوبی بود البته اتفاقات بد زیادی توی این سال برامون افتاد مثل کلاهبردار از آب در اومدن کسی که ازش خونه رو پیش خرید کرده بودیم و اتفاقات بدی که مطمئنم حالا حالا ها به عنوان یک خاطره تلخ توی ذهنم می مونن ولی وجود تو، خنده ها و شیرین کاریهات همیشه برای من قوت قلب بوده و هر بار که توی بغلم می گیرمت اونقدر بهم انرژی میدی که همه غصه ها و ناراحتی هام رو فراموش می کنم.  سال هشتاد و نه با تمام سختی هاش بهترین سال زندگی من بود چون توی اون باارزش ترین هدیه رو از خدا گرفتم.