کودکی بیتای عزیزم

منم راه میرم.

1390/2/5 11:19
نویسنده : مامانی
337 بازدید
اشتراک گذاری

دقیقا روزی که یازده ماهت تموم شد شروع کردی به قدم برداشتن. بدون اینکه دستت رو به جایی بگیری با ذوق شکمت رو میدی جلو جوری که شکمت جلوتر از خودت میره  تند و تند یک یا دو قدم برمیداری در واقع میدوی  بعدش هم تالاپی می افتی زمین. خیلی جالب و خنده داره. فعالیتت هم بیشتر شده  مثلا وقتی بخوایم از انجام کاری منعت کنیم فرار می کنی. گاهی که میذارمت روی تختخوابم خیلی کارای جالبی می کنی. از حالت ارتجاعی تشک خوشت میاد همش بلند میشی می ایستی و خودت رو پرت میکنی روی تختخواب گاهی گیج میشی و اگه مراقبت نباشم  ممکنه به لبه تخت بخوری یا اینکه بیافتی زمین، خیلی باید حواسم باشه. از پوشک شدن اصلا خوشت نمیاد و همش فرار می کنی. دیگه بهتر از قبل احساساتت رو بروز میدی از چیزایی که توی سه چهار ماهگی میترسیدی هنوز میترسی مثلا توی سه ماهگی متوجه شدیم که از صدای دریل می ترسی فکر می کردیم الان که بزرگ تر شدی صدای دریل دیگه نمیترسونتت ولی چند روز پیش توی حال نشسته بودیم که بابا خواست در تراس رو با دریل سوراخ کنه. تو خیلی ترسیدی اول جیغ زدی بعد زدی زیر گریه بابا ادامه نداد و اومد سراغت ولی تو اصلا بغلش نمیرفتی انگار که بابا کار بدی کرده بود و تو ازش عصبانی بودی. وقتی بابا دستاش رو باز می کرد که بری بغلش سریع روت رو برمیگردوندی و خودت رو به من میچسبوندی اشک تو چشمام جمع شده بود من و بابا خیلی ناراحت شدیم. بعدش هم همش بد قلقی می کردی تا اینکه مامان کبری تماس گرفت و ازم خواست با هم بریم خونه همسایه وقتی رفتیم اونجا دیگه آروم شدی. راستش تو از خیلی از اسباب بازی هات  میترسی مثل الاغ ویبره  و بعضی اسباب بازی هایی که صدا میدن حتی اون سگ کوکی و موتوری که آهنگ پخش می کنه و حرکت می کنه. همه اینها رو باید با احتیاط نشونت بدم تا ازشون نترسی. میگن همه بچه های اول کمی ترسو هستن ولی من اصلا دوست ندارم اینجوری باشی. شاید در مورد این موضوع از یک مشاور نظر بخوام.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان باران
6 اردیبهشت 90 1:55
عزیز گلم راه رفتنت مبارک........انشالله همیشه قدمات استوار و پابرجا باشن. ولی دوستت خیلی تنبله هنوز حال نداره راه بره با اینکه میتونه....به کسی نگیا آخه شیرازیه مامانش نترس ترسو نیست محتاطه باید بهش اجازه بدی خودش درست میشه....باران از سشوار و جاروبرقی میترسید الان دیگه میدوه میره ببینه کی داره استفاده میکنه....