کودکی بیتای عزیزم

جمله های کوتاه

1390/9/1 8:51
نویسنده : مامانی
800 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم دیگه جمله های کوتاه می گی و کلی دل مامانی رو شاد می کنی. جمله هایی مثله:

"چاقو خطره..."

"نسترن کجاست؟"

همیشه وقتی می خوای بخوابی سراغ گربه ها و بعضی از اسباب بازی هات رو میگیری منم برای اینکه زودتر بخوابی بهت میگم پیشی رفته خونشون بخوابه تو هم بخواب فردا دوباره پیشی رو می بینیم. حالا هروقت تلاش می کنم که بخوابونمت میگی "پیشی خوابیده ...خونشونه".

چند کلمه اول بعضی شعرا و ترانه ها رو می خونی. مثل:

"بابا بزرگ پیره...."  یا "تاب تاب عباسی...."

بعد از تعویض پوشک می شورمت و بعد با حوله بدنت رو خشک می کنم حین خشک کردن وول میزینی و ابراز نارضایتی میکنی. منم بهت می گم "ببخشید مامان" حالا هر وقت می خوام با حوله خشکت کنم خودت می گی "ببخشید".

این روزا به خاطر بارندگی نمی تونیم زیاد از خونه بیرون بریم و بیشتر توی خونه هستیم از این بابت خیلی برات ناراحتم چون فضای خونه برات خیلی یکنواخت میشه. برات سی دی های خاله ستاره رو میذارم تا نگاه کنی یا اینکه می برمت توی حیاط و اونا دوچرخه سواری و توپ بازی و بدو بدو می کنی ولی هیچ کدوم اینا رو به اندازه بازی هایی که خودم باهات می کنم دوست نداری. مثل "کلاغ پر"، "کولی سواری" یا "مورچه میاد".  

چند روزه به سختی می خوابی منی که ساعت شش و نیم صبح بیدار میشم باید تا ساعت یک نیم صبح بیدار بمونم تا تو بخوابی. در طول روز هم اصلا نمی تونی خوابیدن من رو تحمل کنی به محض اینکه می خوام بخوابم میای بالای سرم صدام میزنی و حتی گریه می کنی. البته حق هم داری چون کلی منتظرم موندی تا از سر کار برگردم و تو انتظار داری باهات بخندم و بازی کنم نه اینکه بخوابم و البته منم اطاعت می کنم.   نمیدونم چرا این روزا دوریت رو خیلی حس می کنم دوست داشتم همیشه پیشت بودم. سر کارم همش به تو فکر می کنم و وقتی کنارت هستم ازت انرژی می گیرم. این روزا روزای سختی هستن ولی به هر حال زمستون میگذره و روسیاهی برای ذغال می مونه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان الین
1 آذر 90 12:55
جمله گفتن بیتا گلی مبارک باشه مامانش
دارم به این فکر میکنم که چقدر حسها مشابه .
من که بااینکه روزای سخت و پر از خستگیرو میگذرونم ولی دوست داشتم میشد یه کیسه بردارمو این روزا رو هر جوری هست ذخیره کنم ونگه دارم حیف که نمیشه

آره مامان الین واقعا همینطوره. ممنونم.
gemini
6 آذر 90 13:55
شاداب عزیزم، جمله گفتن بیتا جون رو بهت تبریک می گم. من که ار اینجا شاهد بزرگ شدنش هستم، کلی لذت می برم. حتما حس غیر فابل وصفی داری، پس نذار هیچ چیزی خرابش کنه

مریم جون ممنونم ....آره واقعا هیچ چیز نباید این حس خوب رو خراب کنه.

مامان سورنا
7 آذر 90 23:37
وقتی این وروجکهت یه چمله میگن هر چقدر هم کوتاه خیلی کیف میده.حست رو می فهمم.امیدوارم خدا بهت انرژی مضاعف بده تا بتونی به سلامت این روزها رو پشت سر بزاری.

ممنون مامان سورنا جون.
صـــــــنم
21 آذر 90 20:58
ماشالله............هزار ماشالله.......... من که اینجام وقتی از حرف زدنش می نویسی دلم ضعف میره وای به حال تو و بقیه اطرافیانت.............